کشف شهر مخصوص (سفرنامه کره جنوبی - قسمت پنجم)
سئول، یا آن طور که ژاپنیها بعد از اشغال نامش نهادند، «کِی جو»، به معنای پایتخت است و از دوره چوسان پایتخت کره بوده است؛ نام رسمی آن، «سئول شهر خاص» میباشد که به اختصار سئول خوانده میشود. سئول از نظر ساختار جغرافیایی به اصفهان شبیه است. گرچه رودخانه عریض و پر آب «هانگانگ/رود هان» هیچ شباهتی به وضعیت کنونی زایندهرود ندارد اما قسمت کهن شهر بر شمال رودخانه قرار گرفته و قسمت جدیدتر آن در جنوب آن. وجه تشابه دو شهر اقبال اقتصادی مناطق نوساز جنوبی است. منطقه معروف کانگنام – که گرانترین محله سئول به شمار میرود - نیز در همین قسمت قرار دارد.
سئول که در لیست پایدارترین شهرهای جهان در سال 2016 میلادی رتبه هفتم را دارد، با 25 محله و بیش از ده میلیون نفر جمعیت، حدود یک پنجم جمعیت کره جنوبی را در خود جای داده است. بر طبق مستندات سال 2016 میلادی «ناحیه پایتختی سئول/سودوگوون» (شامل سئول، اینچئون و گیونگیدو) با جمعیتی بیش از 25 میلیون نفر به عنوان چهارمین مادرشهر بزرگ جهان معرفی شده است؛ این در حالی است که تهران در این لیست جایگاه بیست و چهارم را داراست.
زمان دیدار رسمی از شهر سئول فرا رسید. بعد از صرف صبحانه با مترو خودمان را به قصر گیونگ بوک گونگ رساندیم و مستقیم وارد بخشی از تاریخ این شهر شدیم. واژه گونگ در زبان کرهای به معنی قصر است و قصر گیونگ بونگ که اولین و مهمترین قصر سلسله چوسان بوده و در سال 1359 میلادی ساخته شده، در شمال سئول قرار دارد. این قصر از میان پنج قصر اصلی سلسله چوسان از همه بزرگتر و دارای 7700 اتاق بوده است. کاربرد آن هم مسکونی و هم اداری بوده و طی دو مرحله در قرون 16 و 19، توسط ژاپنیها تخریب و در معرض آتشسوزی قرار گرفته است. در حال حاضر بسیاری از بخشهای قصر بازسازی شده و چندین موزه در آن دایر است.
از همان بدو ورود انگار پا به داخل یکی از سریالهای تاریخی کرهای گذاشتیم! حال و هوای قصر، نمایش نمادین تاریخی که از عبور و مرور سربازان اجرا میشد؛ گرشگران کرهای و خارجی در لباس سنتی کره (هانبوک)، همه و همه نشان از این داشت که رویای چندین سالهای به بار نشسته. از درک چنین لحظاتی خوشحال بودم؛ شنیدن کلمات کرهای از زبان مردم محلی، که چند سالی بود وقت صرف یادگیریشان میکردم، لذت خاصی داشت. گرچه شب قبل در میونگ دونگ هم بین مردم قرار گرفته بودیم اما، تاثیر معماری زیبای کرهای انکارناپذیر بود...
کرهای بر طبق دین و آیین خود کاخها و خانهها را پشت به کوه و رو به آب میسازند. در این مورد بعدا بیشتر خواهم نوشت.
پینوشت: این پست به طور ویژه تقدیم به دوست خوبم حمیدرضا «مسافر» که اگر تذکرهایش نبود، نمیدانم نوشتن آن چقدر به تاخیر میافتاد.