سفرنامه اروپا - کلن

از بروکسل باید به آمستردام می رفتیم، اما راهمان را کمی دور کردیم تا از مکانی دیدن کنیم که برایمان اهمیت داشت. پس با قطار به آلمان برگشتیم، به شهر زیبا و آرام " کلن ". در تمام ۵ سفری که با قطار داشتیم مناظر اطراف به حدی زیبا بودند که دل بریدن از چشم انداز پنجره ناممکن می نمود. اگر بحث کمبود زمان و صرفه جویی اقتصادی در بین نباشد، قطار مطلوب ترین وسیله نقلیه در اروپاست.

کلن در نگاه اول به دل می نشیند، ساده است و صمیمی. مردم شهر نیز انگار در قید زمان نیستند؛ عجله ندارند، هول نمی زنند و آسوده خاطر به نظر می رسند. قدمت آن، بیش از ۲۰۰۰ سال است. وجه تسمیه کلن ریشه ای تاریخی دارد. امپراتریس روم، آگریپینا در سال پنجاه پس از میلاد در زادگاه خود شهری بنا نهاد و چون این شهر در مسیر راههای ساخته شده توسط رومیان  قرار داشت، آن را کولنیا کلائودیا آرا آگریپیننسیوم نامید. کلن یکی از شهرهائیست که در جریان جنگ جهانی دوم کاملا ویران شد. رودخانه راین از وسط شهر می گذرد، حتما نامش را شنیده اید. اولین بار فیلم " از کرخه تا راین " ابراهیم حاتمی کیا مرا با نام این رودخانه زیبا آشنا کرد. مشهورترین جاذبه گردشگری کلن، کلیسای جامع آن است که بزرگ ترین کلیسای آلمان محسوب می شود.

ادامه نوشته

سفرنامه اروپا - برلین

فکر می کنم قبل از گزارش باید برداشت کلی ام را بگویم و بنویسم که بعد از گذراندن ۴ روز در برلین، این شهر را چگونه یافتم:

در نگاه اول، خشن به نظر می رسد، از بس که بزرگ است و همه چیز در اوج نظم و ترتیب، اما خیالتان را راحت کنم؛ برلین شهر بی روحی نیست، هرگز... در واقع اگر فرصت بیابی جوانان این شهر را ساعتی زیر نظر بگیری و حس کنی هیجان و شور و شوقشان را، آنوقت شاید برلین برای همیشه نه در ذهن، که در قلبت جای بگیرد....

برلین در ابتدای ورود از شدت تمیزی و انضباط  آدم را گیج می کند... آنقدر کار برنامه ریزی شده دارد که فرصت دلبری پیدا نمی کند اما اگر بدون پیش داوری و با حوصله به تماشایش بنشینی، قصه فراوان دارد... در نهایت می بینی که با تو ارتباط برقرار کرده و سر صحبت را باز می کند. برلین با شنیده ها خوانده نمی شود، برای شناختن، باید به برلین پا گذاشت و دل به دلش داد...

برلین عجیب است؛ شهری است که از بطن تاریخ می آید، از جنگ جهانی دوم، آلمان نازی، هیتلر، هولوکاست و بسیاری اتفاقات دیگر، به خاک و خون کشیده شده، بغض کرده، وقتی دو تکه اش کردند از درد دوری نالیده اما زنده مانده... برلین ظلم انسانهای به زعم خودشان نژاد برتر را بر مظلومان و بی گناهان پشت سر گذاشته و شاید از تاریخ شرمسار باشد اما رُخش را پشت صورتک پنهان نکرده و به بهانه خریدن آبرو، تاریخ را انکار نمی کند؛ و این مرا تحت تاثیر قرار داد...

ادامه نوشته