بتاب خورشیدکم،

بتاب!

پنهان که می‌شوی،

بغض آفتابگردان

در حسرت نور،

در بهت ابر،

به زمین می‌چکد؛

و من ناگزیر،

باید آن‌ها را

یکی یکی،

از روی زمین برچینم...

بتاب خورشیدکم،

همیشه بتاب!