خیلی فکر کردم گزارش هانوی را چگونه آغاز کنم... ایده های مختلفی داشتم... اولین گزینه دنبال کردن ساختار همیشگی وبلاگ بود... گزارش لحظه به لحظه یک شهر به روایت دفتر خاطرات و تصاویر اما، حیفم آمد عکسهای دریاچه را پخش کنم بین چند گزارش و زیبائیش را آن طور که در چشمان من نشسته، برای شما به تصویر نکشم. پس بگذارید اولین گزارش هانوی، مزمزه کردن دریاچه زیبایش باشد.

اگر برای درک جریان زندگی در هر شهر یا روستایی باید زد به دل بازارهای محلی یا کوچه پس کوچه های آن، هرگز برای شناختن هانوی چنین نکنید... کافیست از روی نقشه، محله قدیمی را بیابید و پیاده یا سواره، مستقیم بروید برای دیدن دریاچه... هوان کی یِم لیک، قلب یک شهر ۱۰۰۰ ساله است. نقطه کانونی زندگی مردم و از دید من سرزنده ترین، باصفاترین و دل انگیزترین دریاچه ی دنیاست.

بیایید به کمک تصاویر، دور تا دور دریاچه را بگردیم و از نور صبح، تابش آفتاب، سایه ابر، بارش باران... تا شب دریاچه و احوال مردم شهر را با هم تماشا کنیم...

دریاچه طولی حدود ۶۰۰ متر و عرضی برابر ۲۰۰ متر دارد و در عمیق ترین نقاط دارای ۲ متر ارتفاع است. بسته به اینکه چقدر وقت برای دیدن جزئیات بگذارید یکی دو ساعتی طول می کشد تا دور دریاچه را با پای پیاده طی کنید. رنگ سبز آب همانقدر زیباست که درخت های خاص دور دریاچه؛ فضای عاشقانه محیط، حال و هوای پاریس را در ذهن تداعی می کند.

آن پل قرمز زیبا، هوک نام دارد و به جزیره جید منتهی می شود...

نمای بارانی دریاچه از میان نرده های پل

معبد نگوک سون (کوه جید) را برای فلاسفه آیین کنفسیوس و پیروان تائوئیسم ساخته اند. این معبد را در سال ۱۸۶۵ ساخته و به تران هونگ دائو تقدیم کرده اند، فرمانده قهرمانی که جلوی تهاجم ارتش ۳۰۰,۰۰۰ نفری کوبلای خان مغول را گرفت.

لاک پشت کیم کو (خدای طلایی) در حال حمل شمشیر بازگردانده شده

برای درک داستان، باید وجه تسمیه دریاچه را بدانید. هوان کی یِم یعنی شمشیر بازگردانده شده...

افسانه ها چنین حکایت می کنند که پادشاه لی تای تونگ، فرمانروای فاتح، بعد از شکست سلسله چینیِ مینگ و تضمین استقلال ویتنام، بر روی دریاچه قایق سواری می کرده که ناگهان یک لاک پشت بسیار بزرگ را مشاهده می کند. پادشاه شمشیر ارزشمندش را از غلاف بیرون می کشد و داخل آب می کند که لاک پشت، به سرعت شمشیر را می گیرد و ناپدید می شود. می گویند هر چه جستجو کردند نه لاک پشتی یافتند و نه شمشیری... در نهایت پادشاه به این نتیجه می رسد که شمشیر هدیه ای از جانب خدایان بوده که به طور امانت برای حراست از کشور در اختیار او قرار داده شده و حالا بازگردانده شده تا شاید در زمان لازم دوباره به کار گرفته شود...

درخت های زیبای جزیره با ریشه های عجیب چشم انداز فوق العاده ای از دریاچه ایجاد می کنند...

خیال انگیز... اگر این ریشه ها سخن می گفتند...

داخل معبد، یک نیم تنه بزرگ برنزی، محراب و مجسمه های دیگر خدایان وجود دارد.

داخل حیاط هم گلهای زیبا چشم را نوازش می دهند.

در حال مراقبه بود و چه مراقبه ای... در تمام مدتی که از زوایای مختلف از او عکس می گرفتیم، حضورمان را احساس نکرد.

برج لاک پشت – افسانه ها می گویند یک مرد ثروتمند این معبد را برای پرستش لاک پشت، خدای دریاچه بنا کرده است.

مگر درخت هم شاعر می شود؟!

دایره های فلزی را می بینید؟ یک تزئین ساده و خلاقانه برای درختان که در شب جلوه خیره کننده ای دارند.

دلم میان پیچ و تاب شاخه ها و طنازی بی حدشان جا مانده...

این ساعت هم در کنار دریاچه قرار دارد.

کمی هم تصویر شب دریاچه را بچشید:

اگر کافی نیست پانورامایش را اینجا تماشا کنید.

شب که می شود، خانم ها و آقایان خوش ذوق می آیند تا با یک موسیقی ملایم با هم برقصند... چند نفر هم هستند که تعلیم رقص می دهند... فقط با دیدن چند حرکت ساده حس خوبشان به شما منتقل می شود... زیر باران قدم می زدیم که برای دیدن رقصشان توقف کردیم... مردم این شهر، در هر قدم غافلگیرتان می کنند... چند پسر جوان از رضا اجازه گرفتند تا با من عکس یادگاری بگیرند... برای رضا هم روز بعد چنین اتفاقی افتاد...

 

مناظر عاشقانه اطراف دریاچه تمامی ندارند...

۳ زوج در یک قاب

زوج سوم

دریاچه، آتلیه عکاسی شهر است و به خصوص برای زوجهای جوان یک مکان رویایی برای ثبت خاطرات پیوند آسمانی شان... در روزهای عادی هم کم و بیش چنین عکس هایی می توان ثبت کرد اما اگر صبح روز یکشنبه در هانوی باشید و کنار دریاچه، قدم از قدم که بردارید، عروس و داماد ها را مشاهده می کنید که با یک یا چند دست لباس آمده اند عکسهای عروسی شان را بگیرند... لذت بخش است... فقط همین!

نمای کلی دریاچه را مشاهده می کنید؛ که از طبقه بالای یک کافی شاپ گرفته ام. جمعیت داشت آرام آرام پا به داخل کادر می گذاشت... چون باید به هتل بر می گشتیم نتوانستیم همراهی شان کنیم. از کارمند هتل دلیل ازدحام جمعیت را پرسیدیم. توضیح داد سومین و آخرین لاک پشت دریاچه بیمار است و برای نفس کشیدن به روی آب می آید... مردم برای دیدنش جمع می شوند...

آخرین عکس این گزارش هم لبخند شرقی یک مدل حرفه ایست به قاب دوربین یک عکاس حرفه ای. برای تبلیغی عکسبرداری داشتند که شکارشان کردیم...